رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

نقطه (نمیتونم دخترم رو حذف کنم اما دیگه اینجا فعالیتی نخواهم داشت) هر کجا هستید، شاد باشید♡

مطالب پربحث‌تر

 

گفتگو با خاطرات قشنگ و دلتنگی‌ها شروع شد و به حرف دل دختر زیبا رسید:
دلارام آدما خیلی توی خودشونن، ‌شادتریناشون، پرحرفاشون، شوخیاشون دیگه خنده نمیاره به لبمون، مصنوعی شده...ما رفتیم دیشب جات خالی بیرون، اومدیم انقدر زیاد دلم گرفته بود با اینکه خندیدیم و خوش گذشت...میدونی انگار کرونا علاوه بر اینکه آدما رو عوض کرد، حسرتاشون، خشمهاشون، نمیدونم چی بگم، اونا رو رو کرد یا بخاطر قرنطینه بود یا توی دلشون بود، من همش مصنوعی میخندم که خندم بگیره، مامانم میگه خب نخند اینجوری...
صحبت‌ها رسید به انتخاب رشته و آینده‌ش، گفتم تو دکتر پوست و مو رو ترجیح میدی یا یه نقاشی مثل شب پرستاره؟ اولی رو انتخاب کرد و گفت: می‌دونی دلارام این حس برام حس غریبیه، من همیشه کمک به مردم رو دوست داشتم و حس میکردم نقاشی کشیدن کمک بزرگیه به مردم بیشتر از روانشناسی و مددکار بودن، چون عمیق‌تره اما انگار که یه وقتا مغزمون دروغ میگه به قلبمون...
بعد یکم حرفها شخصی شد و یکجا گفت: اون جذابیت هنر خیلی خوبه
بهش گفتم: جذابیت هنر که همرو میگیره، تو به خودت نگاه کن فقط، به اون چیزی که ته دلت واقعاً میخوای
و گفت: کمک به مردم ولی نمیدونم از چه راهی

و بخودم نگاه کردم و به آدمهای دیگه، یاد ندارم هیچکس توی زندگیم بود باشه که فقط با هدف کمک به مردم آینده‌اش رو انتخاب کرده باشه، اینجاست که آدم‌های فرشته مشخص میشن...

  • Fatemeh Karimi

پیش‌نوشت: از روزها و فکرها گفتن. خواندن یا نخواندنش با خودتان...

  • Fatemeh Karimi

۱) امید داشتن، احمقانه نیست. باید اعتقاد داشته باشی که همیشه اتفاقات خوب میفته. پسرم در این دنیا، باید سرنوشت خودت رو رقم بزنی. "پدر هوگو"_"سریال Lost"

 

۲) تو را دوست میدارم. تو عشق و امید و منی. بهار و سرمستی روح من هنگامی است که گلهای لبخنده‌ی تو شکوفه میکند. "شاملو"_"کتاب مثل خون در رگهای من"

 

۳) توی سن من، شمع از کیک باارزش‌تره. من از مردن نمی‌ترسم. نگرانم به اندازه‌ی کافی عمر نکرده باشم! باید روی همه‌ی تخته‌سیاه‌های کلاسها نوشته بشه: زندگی یه زمین بازیه نه چیز دیگه. "آقای هیچکس"_"فیلم Mr. Nobady"

 

۴) او هر جا باشد، قبله‌ام همان جاست. "شمس"_"رمان ملت عشق"

 

۵) در تمام زندگیش نگاهش بوده به دوردست، به آینده، به افق، هیچوقت نبوده ذهنش در جایی که بوده و کاری که میکرده. "یودا"_"فیلم Star wars"

 

پی‌نوشت: بعد از مدتها از این پستها :)

  • ۴ نظر
  • ۰۷ خرداد ۰۰ ، ۲۱:۲۱
  • Fatemeh Karimi

پیش‌نوشت: پی‌نوشت این مطلب را ببینید در ابتدا.
پیش‌نوشت دو: ممکن است این بحث برایتان خسته‌کننده باشد برای همین خواندن یا نخواندنش با خودتان.

  • Fatemeh Karimi

نگارینا، شنیدستم که گاه محنت و راحت
سه پیراهن سلب بوده‌ست یوسف را به عمر اندر
یکی از کید شد پر خون، دوم شد چاک از تهمت
سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر
رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی
نصیب من شود در وصل آن پیراهن دیگر؟

 

《سروده‌های رودکی》

  • Fatemeh Karimi

 

آنرا که شنیدم پس بگیرید
گویید دروغ است، بگویید

  • Fatemeh Karimi

هیچ میدانی در غیاب توی زیبا دل چقدر اینجا، قلبم، به نام آرام و هر کجایی که اثر لبخندی از مهر وجودت بود، بی رنگ شده؟ نه حتی زرد و نه حتی نارنجی که من دوست ندارم و تو دوست داری و نه حتی سیاه که تمام است، چون تو برای من و خوانندگانت تمام نشدی و نمیشوی حتی اگر تصمیم بگیری که هرگز نیایی، باز هم هستی، دست خودت نیست که عزیز دلم، تو انقدر به چشمهایمان زیبایی دادی که مدیون قلمت هستیم. ای کاش که همان قلمت دستت را رها نکند و صاف هدایتت کند به محیط دنج و آرامِ وبلاگت سپیده جانم.
با قلب و اشک، دوستدار و در انتظار تو :*)

 

پی‌نوشت: درست یک ماه است که نیست، بی‌خبر نیستم و میدانم دلایل منطقی‌اش را، این را هم گفته که یک روزی میایید، ولی حتی اگر تصمیم بگیرد حالاحالاها نیایید باز هم میخواهم این پست را برایش بفرستم، اگر سخنی هم از طرف شما هست میگم بهش :)

پی پی‌نوشت: انگار همین دیروز بود که این دادگاه را شروع کردیم، یادش بخیر، قضاوت‌ها لنگ مانده‌ها بانو...

  • Fatemeh Karimi

پیش نوشت: همان همیشگی D:

  • Fatemeh Karimi
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۵۹
  • Fatemeh Karimi

چه خواهد شد...

 


  • Fatemeh Karimi