رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

نقطه (نمیتونم دخترم رو حذف کنم اما دیگه اینجا فعالیتی نخواهم داشت) هر کجا هستید، شاد باشید♡

مطالب پربحث‌تر

۳ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

اگر قرار باشد کسی فقط یک کتاب بنویسند که فقط این جمله را بارها با اسامی مختلف تکرار کند، ممکن نخواهد بود: ... بخاطر حماقت انسانها جانش را از دست داد.

چراکه کاغذ بقدر کافی نخواهیم داشت.

 

پی‌نوشت: ما انسانهای دنیای تمدن نیستیم. شاید اصلاً این انسانها بوجود نیایند.

  • Fatemeh Karimi

پیش‌نوشت: این پست ارتباطی با سابقه عاشقی بنده ندارد.
پیش‌نوشت دو: این پست ارتباطی با پست قبلی ندارد.

تا به الان معنای نام شما را نمی‌دانستم، باید عنوانی برای این پست ذکر میکردم و گفتم احتمالاً درست نباشد که از اسم واقعی شما استفاده کنم. نمیدانم چرا دیگر پیام ندادید. دوست داشتم بابت اینکه به وبلاگ سر زدید و پیام گذاشتید تشکر کنم. آقای مترادف قلب متشکرم که این ارتباط دوستانه را با پیامی مفهومی به پایان رساندید. امیدوارم همیشه گلدان‌های سرسبز و زیبایی دراطرافتان باشد. همیشه با آدمها ارتباط خیلی خوبی داشته‌باشید. و همیشه خوشحال باشید. یادم نمی‌آید وسط کدام مکالمه نام وبلاگم را لو دادم و هنوز شگفت‌زده‌ام از اینکه چطور مثل قهوه‌ی سرد آقای نویسنده آشنا شدیم! آقای مترادف قلب حتماً نام شما را بخاطر خواهم داشت.

  • Fatemeh Karimi

پیش‌نوشت: عنوان تصادفی‌ست.

بعد از یکسال و یک‌ماه نمیدانم از کجا شروع کنم؟! وقتی رفتم دنبال یک چیز بودم که بشود آنرا موفقیتی تلقی کرد که آرزویش را داشته‌ای. موفقیتی که با آن زندگی کنی. برای کار دائم تلاش کردم و به نتایج خوبی هم رسیدیم اما همه می‌دانیم نمیشود چندکار را با دقت بالا و همزمان انجام داد برای همین هم از شغل رویایی‌ام انصراف دادم تا دانشگاه را تمام کنم. برای چاپ کتاب تلاشی نکردم نمیدانم دلیلم احمقانه است یا واقعاً یک دلیل است اما بهرحال خوب است که با وجود اینکه اینجا نبوده‌ام برای نوشتن و بیشتر آشنا شدن با خودم تلاش کردم. اما برگردیم به اول متن، من دنبال موفقیتی بودم که بشود آرزویم یا برعکس! بنظرم به جرئت میتوانم بگویم که آنرا پیدا کرده‌ام. فعلاً میخواهم روی همان تمرکز کنم. از بابت ابهام متأسفم شاید بهتر است پست قبلی را هم بخوانید گرچه باز هم چیزهایی در ابهام باقی می‌ماند.

پی‌نوشت یک: باید به میم تبریک بگویم! ** هم‌رشته‌ای و هم‌دانشگاهیِ من💜

پی‌نوشت دو: ممنونم از دوست صادق و ارزشمند من سپیده که من را کشاند به طرف دوباره نوشتن در اینجا💜

پی‌نوشت سه: مثل همیشه مشتاق آشنایی با نویسندگان جدید هستم. من فاطمه‌ام ۲۱ ساله. پاک یادم رفته دیگر چه باید گفت...

پی‌نوشت چهار: از دوستان قدیمی که بعد از این همه مدت آمدند و این متن را خواندند متشکرم.

  • Fatemeh Karimi