رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

نقطه (نمیتونم دخترم رو حذف کنم اما دیگه اینجا فعالیتی نخواهم داشت) هر کجا هستید، شاد باشید♡

مطالب پربحث‌تر

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

کشش: امتداد، جاذبه، ربایش
فرهنگی: منسوب به فرهنگ

من همیشه معنی کلمات را جستجو میکنم مخصوصاً اگر بلد باشم! از ربایشم به فرهنگ جدیدی میخواهم بگوییم و جزئیاتی که مدتهاست مانده تا امروز. کاشکی خوب از آب دربیایید.
از دلکش برایتان گفتم (هنرمند خواننده فرانسوی: Zaz) و کششم به زبان او و اینکه برای یک دانشجوی ادبیاتِ شیفته رشته‌اش زبان دوم شد.

  • Fatemeh Karimi

۱) _فکر کنم دوباره عاشقت شدم.
+نه دیگه! همه چیز از اول شروع نشه.
_از اول نیست دوباره و دوباره‌ست. "بدیر-سودا"_"سریال دلدادگی"

۲) دختر عصبی! دفنم! من دیوونه‌ی تو میشم، وقتی نیستی احساس میکنم ناقصم. وقتی تو رو ناراحت میکنم از خودم متنفر میشم. تو وقتی با فکت مغز منو میخوری من ازت سیر نمیشم. من عاشقتم. میمیرم. "یالین"_"سریال عشق از روی لجبازی"

۳) _من بخاطر اینکه خواهرم رو زدی میزنمت. بخاطر اینکه اشک خواهرم رو درآوردی.
+من هدفم ناراحت کردن دفنه نبود. فقط واقعیتها رو گفتم.
_کدوم واقعیتها؟
+با یشیم حرف میزدیم، در مورد ازدواجش با چنار، گفتم عشقشون تموم بشه هیچ نقطه‌ی مشترکی توی دستشون نمیمونه جز یه بچه‌ای که این وسط میمونه. یشیم ادعا کرد عشقشون تموم نمیشه. منم گفتم همه‌ی عشقها حتی برای منم تموم میشه. دفنه، دفنه اینو شنید.
_پس عشق تو از جنسیه که تموم میشه؟
+انگار مال تو نیست؟ فقط وقت نکردی کامل تمومش کنی.
_تو منو از کجا میشناسی که قضاوتم میکنی؟
+از خودم میدونم. فکر کردی من عاشق نیستم داداش؟ برای خواهرت نمیمیرم؟ برای اینکه ترکم کرد جیگرم آتیش نگرفت؟ مثل تو. ولی من میدونم مال ما هم یه روز تموم میشد و جاشو به چیزهای قابل اعتمادتری میداد فقط کسی با بعدش کاری نداره؛ همه گیر دادن به عشقو دارن میرن، چیه عشق عشق؟ یه چیز گذراست بگو دیگه داداش توپراک، عشق به چه دردتون خورد؟ برای اون بچه یه خانواده شد عشق؟ شما رو نجات داد؟
_(سکوت)
+آره اینطوریه داداش،‌ زودباش، حالا ادامه بده. "توپراک-یالین"_"سریال عشق از روی لجبازی"

۴) حسادت میکنم جی جی... من به سال‌های بی من اون حسادت میکنم. "صنم"_"سریال پرنده سحر خیز"

۵) جی جی من صنم رو خیلی دوست داشتم، خیلی زیاد، کسی رو اندازه‌ی اون دوست نداشتم، مثلاً من بیشتر از انسانها کوه‌ها رو دوست دارم ولی از کوه‌ها هم زیادتر، صنم رو دوست داشتم، مثلاً من کوه‌های تبت اینا رو هم دیدم، جنگهای آمازون رو هم دیدم، وقتی دیدم گفتم دیگه هیچی نمیتونه منو در این حد به وجد بیاره ولی اشتباه کردم، تو این دنیا هیچی به اندازه‌ی لبخند صنم منو به وجد نمیاره. اون یه چال گونه داره، من اون چال گونه رو با هیچی عوض نمیکنم، با هیچی. اما صنمه دیگه، گذاشت رفت. جی جی بهم بگو من الان اگه نرم چیکار کنم؟ "جان"_"سریال پرنده سحر خیز"

  • ۴ نظر
  • ۰۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۵۷
  • Fatemeh Karimi