رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

نقطه (نمیتونم دخترم رو حذف کنم اما دیگه اینجا فعالیتی نخواهم داشت) هر کجا هستید، شاد باشید♡

مطالب پربحث‌تر

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان» ثبت شده است

1) اینطوری پیروز میشیم، نه با کشتن چیزی که ازش متنفریم، بلکه با نجات چیزی که دوستش داریم. "رز"_"فیلم Star Wars"

2) پشت سر هر مرد موفقی چشمای یه زنه که بقیه رو میپاد. "بروس"_"فیلم Bruce Almighty"

3) ای کاش با چشم هایتان می دیدید، او در لحظاتی به شما اندیشیده که آدمهای معمولی مثل من به هیچ چیز، حتی به زندگی هم نمی اندیشند. آن وقت متوجه میشدید که احمد تا چه پایه شما را دوست میدارد، خیلی بیشتر از آن حدی که تصور کرده اید و یا میکنید. "فریدون"_"کتاب مثل خون در رگهای من"

4) اگر کسی را واقعاً دوست داشته باشیم، خوشبختی او را آرزو میکنیم. "؟"_"رمان ملت عشق"

5) _تمام زیبایی هایی که ما را در میان گرفته ناچار باید روزی از میان برود.
_این درست است. و چه غم انگیز است که هیچ چیزی دوام ندارد. "آلبرتو-سوفی"_"رمان دنیای سوفی"

  • Fatemeh Karimi

1) _حالا چقدر دوستش داری؟
_من از کجا بدونم؟ خط کش بذارم یا ترازو؟ "میونگسو-یونگدو"_"سریال The Heirs"

2) انسان بدون خانواده نمیتونه زندگی کنه، بخاطر خانواده همه کاری میکنه، اصلاً هم مهم نیست دنیا بهش بگه متکبر. "ویجی"_"فیلم Drishyam"

3) زندگی همیشه راه آسونی واسه انتخاب کردن واست نمیذاره. "پروفسور"_سریال Lacasa De Papel"

4) _تو به تقدیر اعتقاد داری نیو؟
_نه
_چرا؟
_چون دلم نمیخواد فکر کنم که زندگیم تحت اختیارم نیست "مورفیس-نیو"_"فیلم The Matrix"

5) رویاها زبان خداوند هستند. "پیرزنِ متعبر"_"رمان کیمیاگر"

  • Fatemeh Karimi

1) دیر یا زود میفهمی که بین شناختن راه و قدم گذاشتن در اون راه فرق زیادی هست. "مورفیس"_"فیلم The Matrix"

2) اگه پوره سیب زمینی و سس رو باهم قاطی کنی، دیگه هیچوقت نمیتونی اونا رو از هم جدا کنی. دودی که از سیگار بیرون میاد، دیگه هیچوقت به داخل سیگار برنمیگرده. ما نمیتونیم به عقب برگردیم. برای همین انتخاب کردن سخته، باید انتخاب درست رو انجام بدی. "نیمو"_"فیلم Mr. Nobady"

3) _اون چه احساسی در تو به وجود آورد؟
_احساسی که همه چیز محتمله.. "ریک-الینا"_" سریال The Vampire Diaries"

4) مسائل ساده شگفت انگیزترین مسائل هستند و فقط فرزانگان میتوانند آنها را بفهمند. "پیرزنِ متعبر"_"رمان کیمیاگر"

5) بیشتر بندباز ها موقعی میمیرن که دارن میرسن، اونا فکر میکنن رسیدن اما هنوز روی کابل هستن، اگه سه قدم واسه رسیدن داشته باشی و اون قدمها رو مغرورانه برداری‌، اگه فکر کنی شکست ناپذیری، خواهی مرد. "پاپارودی"_"فیلم The Walk"

  • Fatemeh Karimi

1) سلام...منم...بهم زنگ بزن چون دلم برات تنگ شده، باشه؟...اما بهم زنگ نزن چون تازه جراحیم تموم شده و واقعاً خستم اما وقتی پیامم رو گرفتی بهم زنگ بزن چون که تو با نمکی و دلم میخواد تو رو با اون موهای کوتاه پف کردت و پاهای کوتاهِ لاغرت ببینم، باشه؟...ولی بهم زنگ نزن چون اگه صدای جذابت رو بشنوم نمی تونم بخوابم، پس وقتی پیامم به دستت رسید بهم زنگ بزن...باشه؟...خدافظ "استلا"_"فیلم Five Feet Apat"

2) آدم برفی هم که باشی دلت میخواد کسی در آغوشت بگیره، دلت میخواد یه نفر کنارت باشه تا گرمت کنه، تا آرومت کنه، مهم نیست آب شدن، مهم اون آرامشِ، حتی برای چند لحظه. "الیا"_"رمان بغض تنهایی"

3) قاعده پانزدهم: خدا هر لحظه در حال کامل کردن ماست، چه از درون و چه از بیرون. هر کدامِ ما اثرِ هنریِ ناتمامی است. هر حادثه ای که تجربه می کنیم، هر مخاطره ای که پشت سر می گذاریم، برای رفع نواقصمان طرح ریزی شده است. پروردگار به کمبودهایمان جداگانه می پردازد، زیرا اثری هنری که انسان نام دارد در پی کمال است. "شمس"_"رمان ملت عشق"

4) ما همه می تونیم با آینده ارتباط برقرار کنیم. غیر از اینه؟ ایمیل، کارت های اعتباری، پیامک، هر چیزی که ثبت بشه، مستقیماً با آینده صحبت میکنه. "پریا"_"فیلم Tenet"

5) چه فرقی میکنه که ما کی هستیم؟ مهم این است که ما هستیم. "جغد از زبان پو خرسه"_"رمان دنیای سوفی"

  • Fatemeh Karimi

1) به هر حال در زندگی چیزهای بد هم وجود دارد، غیر از این است؟ اما چه چیزی بهتر از بودن در کنار خانواده، در عشق و در امنیت و سلامت؟ "لو"_"رمان پس از تو"

2) _چرا انقدر تعجب کردی؟
+چونکه یه چیزی هست که باید باور کنی و یه چیزی هست که باید ببینی جان. "جان-بن"_سریال Lost"

3) جاناتان تو تنها لحظه ای بهشت را احساس خواهی کرد که سرعت کمال را لمس کنی. "چیانگ"_"رمان جاناتان:مرغ دریایی"

4) موهای خوشگل سیاهت اگه رنگ سفیدی دندونات هم بشه باز روزی رو بدون آشاویر در زندگی نخواهی دید حتی اگه آرشاویر هیچ کارت باشه. "آرشاویر"_"رمان توسکا"

5) آدمی حالش این است که برای تمام فقدان هایش دنبال دلیل بگردد تا راحت تر تاب بیاورد. "سارا"_"رمان سیگار شکلاتی"

  • Fatemeh Karimi

1) عشق، شاه راه بزرگ انسانیت است...پس در میان مرزهای عشق، هیچ چیزِ پست، هیچ چیزِ حقیر، هیچ چیزِ شرم آور، راه ندارد. "شاملو"_"کتاب مثل خون در رگهای من"

2) از نظر خیلی ها توکّل کردن به معنای منفعل ماندن است، اما درست برعکس. توکّل، آرامش محض است که پذیرش و سازگاری با خود به ارمغان می آورد. پاسیونیست، اکتیو است. می تواند حالت هایی را به ما عرضه کند که قادر به عوض کردنشان نیستیم و به تمام معنا نمی توانیم بر کیفیتشان واقف شویم. با این حالت هاست که می توان به هستی با عشق نزدیک شد. "عزیز"_"رمان ملت عشق"

3) _به نظر من حق با شماست.
+ببینم، نکنه داری از من جانب داری می کنی؟!
_اگه می خواستم جانب داری کنم از معشوقه ی سایه جانب داری نمی کردم. "دفنه-عمر"_"سریال عشق اجاره ای"

4) +به نظر من استعدادشو داری.
_استعداد...نکنه دارین از من جانب داری میکنین؟!
+اگه می خواستم جانب داری کنم از کسی که بی دلیل میذاره میره جانب داری نمی کردم. "عمر-دفنه"_"سریال عشق اجازه ای"

5) اگه هیچ وقت نبینمت، دیگه نیاز نیست از دست بدمت. "جولیت"_"سریال Lost"

  • Fatemeh Karimi

1) هیچ عصری را نمی توان مطلقاً خوب یا بد دانست. نیکی و بدی دو رشته ی قرینه است و در تاریخ بشر سر دراز دارد. و گاهی درهم می تنند. "آلبرتوی فیلسوف"_"رمان دنیای سوفی"

 

2) _شما مردا همتون موجودات خودخواه و بدی هستید، از همتون متنفرم

_ولی نه بدتر از شما که انقدر یر غرور و مرموزید که تا آدمو جون به لب نکنید، حاضر نیستید از حس درونتون حرف بزنید "رمان پسران مغرور، دختران شیطون"

(خودم می دونم، در موردش میشه خیلی بحث کرد)

 

3) رنج و اندوه می تواند شما را به رفتارهایی وادارد که حتی نمی توانید کمترین درکی از آنها داشته باشید. "لو"_"رمان پس از تو"

 

4) شاید با کمی شانس کنار تو کار درست رو بکنم، چون شاید هزار مایل دورباشی یا 100 سال، ولی هنوزم با منی و قلبم درست در کنار توئه تا وقتی که پیشم برگردی "دیمن"_"سریال The Vampire Diaries "

 

5) آیدا تو بهار منی و من خاک و مزرعه ام...باید بیایی و کنار من بمانی تا سبز شوم، و برویم و شکوفه کنم. من بی تو هیچ نیستم، بی تو هیچ نیستم، بی تو هیچ نیستم. خوشا آن لحظه ی ابدی، خوشا آن دم جاودانه که تو بهار من با این خاک درآمیزی و تمامی فضاها و فاصله ها را از میان من و خود به دور افکنی! "شاملو"_"کتاب مثل خون در رگهای من"

  • Fatemeh Karimi

1) وقتی بذاری رنجهات مایه ی خشمت بشن، هیچوقت از بین نمی رن. "بن"_"سریال Lost"

 

2) [همیشه] به ندای قلبت گوش کن، او از همه چیز آگاه است، چون روح جهان را می بیند و یک روز هم به آن باز خواهد گشت. "کیمیاگر"_"رمان کیمیاگر"

 

3) _حالا می دونی هیچکس تا به حالا به اندازه ای که من دوستت دارم، کسی رو دوست نداشته.

_تقریباً حق با توئه، فقط یک استثنا می شناسم. "بلا-ادوارد"_"رمان گرگ و میش(سپیده دم)"

 

4) من هیچوقت دست نکشیدم. هر چقدر ناراحت شده باشم و هر چقدر خسته شده باشم. همیشه باور داشتم چیزی که میگن ابداً نمیشه، همون چیز یه روزی میاد و میشه قشنگترین اتفاق زندگیتون. برای همین باور داشته باشیم و هیچوقت از باور داشتن به معجزه ها دست برنداریم. "دفنه"_"سریال عشق اجاره ای"

 

5) گاهی یک ضربه می تواند کوهی را فرو بریزد. "اهورا"_"رمان آیات مَس"

  • Fatemeh Karimi

1) هر که باشیم، هر کجای دنیا که زندگی کنیم، همگی جایی در اعماقمان نوعی حس کمبود داریم. انگار چیزی اساسی را گم کرده ایم و می ترسیم نتوانیم آن را پس بگیریم. آن هایی هم که می دانند چه چیزی کم دارند، واقعاً انگشت شمارند. "عزیز"_"رمان ملت عشق"

 

2)_چرا نمی ذاری آدما چهره ی خوب تو رو هم ببینن؟

_چون وقتی آدما خوبی ببینن، انتظار خوبی دارن و من نمی خوام زندگیم رو بر اساس انتظارات آدمای دیگه بنا کنم. "الینا-دیمن"_"سریال  The Vampire Diaries"

 

3) ازت می خوام یه چیز مهم رو به یاد بسپاری: تو بردی، نه با روش بازیِ هارلن، بلکه با روش خودت. تو آدم خوبی هستی... "بنویت بلانک"_فیلم Knives.out"

 

4) _آن کفش های برق برقی و جوراب شلواری با طرح زنبور، لباس مورد علاقه ام بود.

_ با طرح زنبور؟

_آره، راه راه زرد و سیاه، مثل زنبور.

_چه جالب!

_آره، ولی کمی تند و زننده بود.

_آره خب. چشم را می زند.

_شاید چشم تو را بزند، اما ویل ترنر، باید بگویم همه ی دخترها برای خوشامد مردها لباس نمی پوشند.

_حرف مفت است.

_نه، نیست.

_زن ها هر کاری که انجام می دهند، مردها را توی فکرشان دارند. اصلاً هر کاری آدم ها می کنند، به روابط مرد و زن برمی گردد. ملکه ی سرخ را نخواندی؟

_نمی دانم از چی حرف می زنی. اما می توانم بهت اطمینان بدهم که این جا روی تخت ننشسته ام و آواز نمی خوانم چون دنبال این چیزها هستم، سه ساله که بودم، از ته دل دوست داشتم پاهایم راه راه باشند. "لو-ویل"_"رمان من پیش از تو"

 

5)کاش می دانستی که حاضرم به جای هر دقیقه که با من از قلبت سخن بگویی، یک سال از عمرم را بدهم. "شاملو"_"کتاب مثل خون در رگهای من"

 

کدوم قشنگ تر بود؟

  • Fatemeh Karimi

1) بارها به تو گفته ام که با همه ی عشق من به تو، اگر روزی دریابم که تو از زندگی کردن با مرد دیگری خوش بخت خواهی شد، حتی به چشمهایت نگاه نخواهم کرد که ناراحت بشوی، و با کمال میل خواهم گذاشت که دنبال عشقت بروی. (البته خودمانیم: این اندازه ها سوپرمن نیستم که هیچ، اگر چنین موردی پیش بیایید جگرت را هم خواهم خورد!)

فقط یک ((عشق)) هست و، یک خواهرش ((حسادت))! "شاملو"_"کتاب مثل خون در رگهای من"

 

2) عشقی که عمیق و واقعی باشه، می تونه بر همه چیز پیروز بشه. "کارولاین"_"سریال The Vampire Diaries"

 

3) دریا تنها قاتلیه که محاکمه نمیشه. "از اون جایی که رمانش ارزش وقت گذاشتن نداره و  خود نویسنده هم ذکر کرده این جمله را از جایی دیده و نوشته، اسمش رو نمیگم"

 

4) آدم باید به تعدا کسانی که می شناسد، ماسک داشته باشد. "آلاله"_"رمان چهل سالگی"

 

5) _رز سرخ سفارش داده بودم، ورداشته بود رز سفید آورده بود

_اینا که همه سرخن!

_خودم ورداشتم تک تک کردم تو قلبم، رنگ گرفت

"بابک-رویا"_"رمان شیرین"

 

کدوم قشنگ تر بود؟

  • Fatemeh Karimi