نهمی
1) هیچ عصری را نمی توان مطلقاً خوب یا بد دانست. نیکی و بدی دو رشته ی قرینه است و در تاریخ بشر سر دراز دارد. و گاهی درهم می تنند. "آلبرتوی فیلسوف"_"رمان دنیای سوفی"
2) _شما مردا همتون موجودات خودخواه و بدی هستید، از همتون متنفرم
_ولی نه بدتر از شما که انقدر یر غرور و مرموزید که تا آدمو جون به لب نکنید، حاضر نیستید از حس درونتون حرف بزنید "رمان پسران مغرور، دختران شیطون"
(خودم می دونم، در موردش میشه خیلی بحث کرد)
3) رنج و اندوه می تواند شما را به رفتارهایی وادارد که حتی نمی توانید کمترین درکی از آنها داشته باشید. "لو"_"رمان پس از تو"
4) شاید با کمی شانس کنار تو کار درست رو بکنم، چون شاید هزار مایل دورباشی یا 100 سال، ولی هنوزم با منی و قلبم درست در کنار توئه تا وقتی که پیشم برگردی "دیمن"_"سریال The Vampire Diaries "
5) آیدا تو بهار منی و من خاک و مزرعه ام...باید بیایی و کنار من بمانی تا سبز شوم، و برویم و شکوفه کنم. من بی تو هیچ نیستم، بی تو هیچ نیستم، بی تو هیچ نیستم. خوشا آن لحظه ی ابدی، خوشا آن دم جاودانه که تو بهار من با این خاک درآمیزی و تمامی فضاها و فاصله ها را از میان من و خود به دور افکنی! "شاملو"_"کتاب مثل خون در رگهای من"
اولی =)