رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

نقطه (نمیتونم دخترم رو حذف کنم اما دیگه اینجا فعالیتی نخواهم داشت) هر کجا هستید، شاد باشید♡

مطالب پربحث‌تر

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان» ثبت شده است

1) درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرف های تو. "شاملو"_"کتاب مثل خون در رگهای من"

 

2) قاعده چهلم: عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته. نپرس که آیا باید در پی عشق الهی باشیم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوت ها تفاوت می زاید. حال آن که به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی در حسرتش. "از قواعد شمس"_"رمان ملت عشق"

 

3) هیچوقت عشق رو گدایی نمی کنن، چیز با ارزش رو به گدا نمی دن. "علی"_"فیلم سلام بمبی"

 

4) چشمات که بارونی میشه خاکستر نگاهت صد برابر جذاب تر میشه...انگار قبل از بارونی شدن اونو به آتیش کشیدن که با بارشش خاکستر میشه... "رایان"_"رمان قرعه به نام سه نفر"

 

5) آدم برفی هم که باشی دلت می خواد کسی در آغوشت بگیره، دلت می خواد یه نفر کنارت باشه تا گرمت کنه، مهم نیست آب شدن بعدش، مهم اون آرامشست، حتی برای چند لحظه. "الیا"_"رمان بغض تنهایی"

 

کدوم قشنگ تر بود؟

  • Fatemeh Karimi

1) قاعده بیست و هشتم:گذشته مهی است که روی ذهنمان را پوشانده. آینده نیز پسِ پرده ی خیال است. نه آیندیمان مشخص است، نه گذشته مان را می توانیم عوض کنیم. صوفی همیشه حقیقت زمانِ حال را درنیابد. "شمس"_"رمان ملت عشق"

 

2) _خارها به هیچ دردی نمی خورند. آن ها فقط نشانه ی بدجنسی گل اند.

_حرفت را قبول ندارم! گل ها ضعیفند، ساده اند. سعی می کنند ته دل خودشان را محکم و قوی کنند. به این دلیل است که خیال می کنند با آنها ترسناک و وحشت آور می شوند. "خلبان-شازده کوچولو"_" رمان شازده کوچولو"

 

3) سینه ام پر از آتش است، همراه تو که باشم، هیچ هُرمی نمی تواند مرا از نفس بیندازد. "اهورا"_"رمان آیات مس"

 

4) _می ترسی؟

_میاد و میره، بیشتر مردم فکر می کنند چون مریضی شجاع و نترسی، اما من نترس نیستم، انگار با گلوله منو میزنن، فقط بعضی وقتا چند ساعت یادم میره.

_چی باعث میشه یادت بره؟

_وقتی با تو توی جنگل بودم، من تمام اون بعدازظهر در موردش فکر نکردم، به من نگاه کن...من الان بهش فکر نمی کنم. "آدام-تسا"_"فیلم Now is Good"

 

5) شهید یکبار شهید میشه، مادر شهید و همسر شهید هر لحظه. "آیه"_"رمان آیه های جنون"

 

کدوم قشنگ تر بود؟

  • Fatemeh Karimi

کسی هستم که برای خودش ۵ دنیا دارد که عبارت هستند از:

دنیای تنهایی، دنیای فیلم، دنیای کتاب، دنیای موسیقی و دنیای عشق.

همه را می آمیزم با همان آخری و باور دارم هر چقدر هم که سخت گذشته و خواهد گذشت باز هم می توان با وجود اینها(مخصوصاً آخری) زندگی کرد.

حتماً نباید عاشق کسی باشی تا مرا بخوانی و بفهمی، فقط کافیست عشق را در کنارت داشته باشی و هر روز و هر روز روحت را مثل دستمالی حریر بکشی بر روی قابش و هر شب و هر شب پیش از مرگ و به اندازه هزاران بار برایش بمیری و هر بار فقط لبخند بزنی، از آن بی نظیرهایش، از آنها که واقعاً واقعنی لب خند است (:

شاعرانه یا فیلسوفانه نمی گویم، فقط اطمینان دارم هر که باشی، با هر ویژگی و کار و باری، می توانی عشق را در هستی معنا کنی.

  • Fatemeh Karimi

1) مرگ و زندگی دو روی یک سکه اند، اگر ندانیم که می میریم طعم زنده بودن را نمی توانیم بچشیم. و بدون دریافت شگفتی شگرف زندگی، تصور مرگ نیز ناممکن است. "سوفی"_"رمان دنیای سوفی"

 

2) درست است که خدا را با گشتن نمی توان پیدا کرد اما خدا را فقط کسانی پیدا می کنند که به دنبالش می گردند. "شمس"_"رمان ملت عشق"

 

3) آبی را دوست دارد که چشمانش را می خواهد؛ یا چشمانش را دوست دارد که همه چیز را آبی می خواهد. "آیه"_"رمان آیه های جنون"

 

4) مردم چیزی رو می بینن که دلشون می خواد ببینن. "علاءالدین"_"فیلم علاءالدین"

 

5) _ یکمی ناامید شدم

_ چرا؟

_ خیلی خوب میشد اگه بتونم یه کاری رو پیدا کنم که تو بهتر از هر کسی روی زمین انجامش نداده باشی

"بلا- ادوارد"_"رمان گرگ و میش(شفق)"

 

کدوم قشنگ تر بود؟

  • Fatemeh Karimi

همیشه در طلب بوییدن عاشقانه ها هستم این را می گویم چون عاشقانه ها را نمی خوانم، من آنها را زندگی می کنم. زمانی که آیات مَس را ورق میزدم، هم اهورا بودم، هم شمیسا و هم کیکاووس خانی که هفتادسال تنها با یاد عشقش در حرمان۱، رنج را نفس می کشید و می دانست اشتباه کرده آخر مگر چه چیز در این دنیا زیباتر است از رام شدن به خاطر عشق؟...

عشق را در نگاه گرشاسب دیدم وقتی قاتلین امام مظلموش را لعن می کرد یا وقتی می گفت:وای بر ما! فرزند پیغمبر به همراه زن و فرزندانش به دعوت کوفیان از مکه بیرون آمده و حالا زیر تیغ همین مردم گرفتار شده! آخر هفتاد نفر در برابر چند هزار؟!

بوی عشق را در کلمات چوپان شنیدم موقعی که می گفت:من شیر می فروشم، مثل کوفی ها دین فروش نیستم...آری...برای امام نامه فرستاده بودند اما عده ای با مژده ی پول و عده ای با تهدید حاکم دست از یاری فرستاده ی امام کشیدند...پدرم وقت مردن سفارشم کرد کسی که به خاندان علی پشت کند، نه در دنیا خیر می بیند و نه در آخرت...

عشق را در دل بی تعلق شمیسا تماشا کردم، هنگامی که در رویایش صدای حسین(ع) را از کربلا شنید:آیا کسی مانده که مرا یاری کند؟

و در نهایت عشق زمینی اهورا را با تمام آزردگی هایش به نظاره نشستم، و از نظرم عشقش ریشه در آسمان ها داشت، چرا که هر لحظه بیشتر او را به حقیقت مطلق ، عشق بی پایان یا همان خدا می رساند.

 

آیات مَس

 

از بهترین کتاب هایی که به زیبایی عشق رو به تصویر کشیده...اشتیاقش را...افسردگیش را...صداقت و فداکاریش را...و در آخر چیزی که کمتر در عاشقانه ها دیده میشود، آسمانی بودن عشق را می گویم.

و این هم جمله ای زیبا از کتاب، امید که مجری آن باشیم و نه فقط خواننده اش:

برای تماشا، چیزی در این دنیا شایسته تر از عشق نیست. و عشق باید به چشمه ای ابدی وصل باشد، چشمه ی ابدی هم تنها در ذات خداست.


۱:حرمان=ناکامی

پی نوشت:اندکی تغیر در جملات اصلی کتاب ایجاد کردم تا بتونم بدون ذکر تمامی بندها، جملات رو کنار هم بچینم، امیدوارم در معنی آن خللی ایحاد نکرده باشم :)

پی پی نوشت:احتمالاً همه این پست رو دیدین اما اگر هنوز اطلاعی ندارید، این جریانات بر می گرده به اقدام زیبایی که در مورد هدیه دادن کتاب به وبلاگ نویس ها انجام شده و از هینجا از عواملش سپاسگذارم چرا که کتاب بهترین هدیست :)

  • Fatemeh Karimi

1) دنیای پس از وصل با وفا بیگانه است. "شمیسا"_"رمان آیات مس"

 

2) داشتن حق انتخاب باعث میشه تصمیم‌گیری، بر اساس چیزی بیشتر از یه غریزه باشه. چیزی که تو رو از یه گراز متمایز میکنه. "جان لاک"_"سریال Lost"

 

3) این مرد خودش هم از جاذبه‌ی نگاه لعنتی‌اش خبر دارد یا فقط من را بیچاره کرده؟ "سارا"_"رمان سیگار شکلاتی"

 

4) تصویر یک منظره‌ی زیبا، تاریک و غم‌انگیز نیست. اما به هر حال فقط یک تصویر است. "فیلسوف، آلبرتو"_"رمان دنیای سوفی"

 

5) وقتی کسی از صمیم قلب چیزی را بخواهد، سراسر کائنات دست به دست هم میدهند تا بتواند رویایش را تحقق ببخشد. "کیمیاگر"_"رمان کیمیاگر"

 

کدوم قشنگتر بود؟

  • Fatemeh Karimi

1) آدمها در هر زمان امکان تحقق بخشیدن به رویاهایشان را دارند. "ملک صدق"_"رمان کیمیاگر"

 

2) زندگیمون قبل از اینکه باهم باشیم، چیزی جز دنبال هم گشتن نبوده. "دفنه"_"سریال عشق اجاره ای"

 

3) وقتی یه آدم پای احساسش هر چیزی که داره می‌بازه...تنهایی از اون آدم عاشق یه کوه بی‌احساس میسازه. "الیا"_"رمان بفض تنهایی"

 

4) انسان به همه چیز خو می‌گیرد، به همه چیز، حتی مصیبت و درد. "مهناز"_"رمان دالان بهشت"

 

5) می‌خوام شکایت کنم، از تو به چشمای خودم که از روی دیوونگی و بی‌خودی عاشقت شدم. "رزا"_"رمان تقاص"

 

کدوم قشنگتر بود؟

  • ۶ نظر
  • ۲۸ شهریور ۹۹ ، ۱۵:۴۸
  • Fatemeh Karimi