هفتمی
1) هر که باشیم، هر کجای دنیا که زندگی کنیم، همگی جایی در اعماقمان نوعی حس کمبود داریم. انگار چیزی اساسی را گم کرده ایم و می ترسیم نتوانیم آن را پس بگیریم. آن هایی هم که می دانند چه چیزی کم دارند، واقعاً انگشت شمارند. "عزیز"_"رمان ملت عشق"
2)_چرا نمی ذاری آدما چهره ی خوب تو رو هم ببینن؟
_چون وقتی آدما خوبی ببینن، انتظار خوبی دارن و من نمی خوام زندگیم رو بر اساس انتظارات آدمای دیگه بنا کنم. "الینا-دیمن"_"سریال The Vampire Diaries"
3) ازت می خوام یه چیز مهم رو به یاد بسپاری: تو بردی، نه با روش بازیِ هارلن، بلکه با روش خودت. تو آدم خوبی هستی... "بنویت بلانک"_فیلم Knives.out"
4) _آن کفش های برق برقی و جوراب شلواری با طرح زنبور، لباس مورد علاقه ام بود.
_ با طرح زنبور؟
_آره، راه راه زرد و سیاه، مثل زنبور.
_چه جالب!
_آره، ولی کمی تند و زننده بود.
_آره خب. چشم را می زند.
_شاید چشم تو را بزند، اما ویل ترنر، باید بگویم همه ی دخترها برای خوشامد مردها لباس نمی پوشند.
_حرف مفت است.
_نه، نیست.
_زن ها هر کاری که انجام می دهند، مردها را توی فکرشان دارند. اصلاً هر کاری آدم ها می کنند، به روابط مرد و زن برمی گردد. ملکه ی سرخ را نخواندی؟
_نمی دانم از چی حرف می زنی. اما می توانم بهت اطمینان بدهم که این جا روی تخت ننشسته ام و آواز نمی خوانم چون دنبال این چیزها هستم، سه ساله که بودم، از ته دل دوست داشتم پاهایم راه راه باشند. "لو-ویل"_"رمان من پیش از تو"
5)کاش می دانستی که حاضرم به جای هر دقیقه که با من از قلبت سخن بگویی، یک سال از عمرم را بدهم. "شاملو"_"کتاب مثل خون در رگهای من"
کدوم قشنگ تر بود؟
واییییی...این سری از همه بهتر بود !
همشونو دوست دارم....نمیشه
ولی دومی D: