رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

نقطه (نمیتونم دخترم رو حذف کنم اما دیگه اینجا فعالیتی نخواهم داشت) هر کجا هستید، شاد باشید♡

مطالب پربحث‌تر

روز سی‌ام

دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۰۰ ب.ظ

داستانی را با این خط به پایان برسانید "گفتن هیچ‌چیز تا بحال به این آسانی نبود".

ماهتاب دلبری را از او آموخته بود یا او از ماهتاب؟ غرق در شاگرد یا استاد خود بود، گفتم: به چی فکر میکنی که اقیانوس شدی؟
لبخند زد: میدونی‌، من اگه حق انتخاب داشتم که چی باشم روی این زمین، میگفتم میخوام بدترین انسان باشم!
متعجب گفتم: آجر خورده به سرت؟
مثل گل خندید: نه، میخواستم بدترین آدم باشم ولی نه برای اینکه همیشه بدیها جذاب‌ترن از خوبیها، نه برای اینکه همیشه بدی کردن راحت‌ترِ، نه چون قطعاً کار بدترین آدم رویِ زمین میشه مگس پروندن، حتی راحت‌تر! و نه به این دلیل که اگه همیشه بد باشی پشیمون نمیشی ولی گاهی از خوبی پشیمون میشی، همینطور نه بخاطر اینکه همیشه بدیها حاشیه به‌ همراه داره و معروفیت و حتی محبوبیت، و نه واسه خاطر اینکه برای بدی کردن مقدمه نیاز نیست و یا بدی هیچوقت برداشت اشتباه ایجاد نمیکنه، بلکه میخواستم بدترین آدم روی زمین باشم تا زمانی که عاشق بشم بعد با خودم ببینم آیا میتونم عوض بشم؟ و اگه آره یک تنه میشدم تفاوت عشق با هر احساس خوبِ دیگه‌ای، یک تنه می‌ایستادم در مقابل کسانی که می‌گفتند: عشق بی عشق! یا ورود عشق ممنوع! و روبهشون میگفتم: شما که جای خود داری من که بدترین آدمم هم الان عاشق شدم پس این مسخره‌بازی رو رها کن عزیز من! میدونی، اگه بدترین آدم روی زمین بودم و عاشق میشدم هر روز میگفتم: من بهترینم
نگاه کردم به عمق افکاری که در چشمهایش میرقصید، لبخند زدم: پس من بهترینم
گفت: قدر من؟
خندیدم: قدر تو
فقط ماهتاب درک میکرد که گفتن هیچ‌چیز تابحال به این آسانی نبود.

پی نوشت: بد نیست یادی هم بکنیم از جملۀ پایین عنوانِ وبلاگ :)

پی پی نوشت: من موفق شدم. موضوعی نوشتم و سی روز. حالا درسته که یکم بی‌نظمی ایجاد شد در روند چالش اما سعی کردم تا جایی که در توانم بود به سوالات عمل کنم و موضوع محور بنویسم. مثل کسی که الان به فینال رسیده و براش مهم نیست نفر چندم بشه چون همین که رسیده تا آخرش، باید بگه خدا رو شکر و خدا رو شکر. سپاس از شروع کنندۀ چالش و سپاس از خوانندگانی که همراه بودند :))

  • Fatemeh Karimi

چالش

نظرات (۹)

  • آرتــ ـــــمیس
  • وووی، چه زود تموم شد*-* تبریک میگم! 

    چقدر هم قشنگ تموم شد. "فقط مهتاب درک می کرد...." 

    پاسخ:
    قشنگ خوندی آرتمیس جان :)) مرسی ازت💛

    خیلی خوب پیش بردی دختر 

    عالی بودی

    دمت گرم

    پاسخ:
    خیلی ممنونم جانم :))
    دم خودت گرم که همراه بودی :))

    هورااا  =)))))

    دمت گرمم :) 

     

    فکر میکنم هیچ وقت نتونم سی روز و موضوعی بنویسم :/

     

    خیلی خوش به حالت که تونستی :) 

     

    پاسخ:
    =)))
    دم تو گرم که خوندی فاطیما جان :))
    من مطمئنم میتونی، قلمت نیازی به تعریف نداره، اگه دوست داشتی حتماً امتحان کن :)

    ♥️♥️♥️

    پاسخ:
    💛💙😘

     به به ۳۰ روز کامل شد 👌❤️🤗

    پاسخ:
    بلی، با همراهی نرگس جان و بقیه خوانندگان عزیز :)) مرسی وقت گذاشتی و خوندی🤗💛

    چیز هایی که مینویسین در عین اینکه واقعا ساده هستن ولی مفهوم خیلی عمیقی دارن و واقعا ذهنم رو درگیر میکنه. از خوبی پشیمون شدن، محبوبیت و معروفیت داشتن بدی، بودن بدترین آدم روی زمین و اثبات اینکه عشق میتونه آدما رو تغییر بده یا نه. نمیدونم اگر بدترین آدم روی زمین هم باشی آیا عشق میتونه تو رو بدتر هم بکنه یا نه؟!

    حقیقتش من کلا خبر نداشتم این روز ها چی هستن 😂 تازه الان درک میکنم. 30 روز فقط «نوشتن» واقعا اراده میخواد چه برسه موضوعی بنویسی ولی ایده واقعا جالبیه. شاید یک زمانی خودم امتحان کنم البته یکمی نسخه ساده ترش رو... مثلا سی سال موضوعی نوشتن، هر سال یکی 😂 یک جور دیگه سخت میشه اینم البته!

    خلاصه خسته نباشین. خیلی خوب بود واقعا 👌

    پاسخ:
    خوشحال شدم از نظرتون، سپاسگزارم که خوندین :)
    ایده‌ی خوبیِ ولی از جهت اینکه پشت سرهم نوشتن و موضوع‌محور نوشتن میتونه تمرینی باشه بر نوشتن، پیشنهاد میکنم اگه مایل بودین، امتحان کنید :)
    سلامت باشید، ممنونم.

    و بلاخره 

    خسته نباشید 

    مثل همیشه خیلی قشنگ بود فاطمه جانم :)))

     

     

     

    پاسخ:
    زنده باشی عزیز جانم :))
    مرسی ازت، نگاهت قشنگه💛

    به به، خسته نباشی، هزاران گل یاس تقدیم تو باد :)))

     

    ولی انگار همین دو سه روز پیش بود که اولین نوشته‌ی چالش رو گذاشتی...شاید هم برای من خیلی زود گذشته...

    پاسخ:
    پاینده باشی عزیز دلم :)) یک دشت بنفشه برای رهایِ گلم :))

    آره، هر چقدر هم ساعتها رو بگیری دستت بازم فرار میکنن...
  • ... مـــیــم ...
  • چقدر زیبا تموم شد :))

    پاسخ:
    زیبا خوندی عزیز دلم💛
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی