روز دهم
سعی کنید خواننده را قانع کنید که اسطورهی انتخابیتان واقعاً وجود دارد.
سالن غرق سکوت بود، و انگار که تمامی ما شنا می کردیم در این خاموشی دلهره آور. نفس کشیدن من براحتی قدر یک جغجغه اعصاب خورد کن صدا تولید میکرد. آب دهانم را قورت دادم و میکروفون را بالاتر بردم: سلا
صدایی پیچید در محیط که فکر میکنم همه گفتند: صد رحمت به کشیده شدن ناخن بر روی شیشه
معذرت خواهی کردم و ادامه دادم: میخوام در مورد فرضیه ام براتون بگم، فرضیه ی من براتون انتخاب شده که بخونتش اینجا، یعنی... من... انتخاب شدم که... فرضیم رو براتون بخونم... خب
باز صدای بد میکروفون.
دنیا از دور لب زد: توی میکروفون نفس نکش
سرم را تکان دادم: خب
کاغذ را باز کردم و شروع کردم به خواندن: شترمرغ، بزرگترین پرنده که پرواز نمیکند...
خفاش، تنها پستاندار پرنده...
عروس دریایی ای که زندگی جاودانه دارد...
میمونی که شب را از روز، روزتر می بیند...
بزهای آلپی که نیروی جاذبه سرشان نمیشود و با بالا رفتن از دیوار راست تن نیوتن را در گور می لرزانند...
ماهی های سالمون که مکان یاب هایی حرفه ای تر از GPS هستند...
و هزاران هزار شگفتی اثبات شده ی دیگر که چشم ما را بسته بر روی احتمالات و اکثر ما را قانع کرده به چیزهایی که میدانیم.
چیزهایی هستند که افسانه نام دارند، چرا؟ چون غیرقابل باور هستند اما اگر من هزار سال پیش به یک انسان نخستین میگفتم: روزی می آید که انسانها میتوانند وسیله ای اختراع کنند که با استفاده از آن پرواز کنند. احتمالاً آن انسان می خندید و میگفت: افسانه است. حرفی که پدرم به من میزند وقتی می گوییم: سیمرغ اسطوره زندگی من است.
آیا اگر یک نوع عروس دریایی میتواند جاودانه باشد، سیمرغ نمیتواند؟
آیا اگر ما ویژگی های شگفت انگیز حیوانات را کشف نکرده بودیم از قبل می توانستیم وجودشان را باور کنیم؟
آیا اینکه چیزی تا به الان کشف نشده، دیده نشده، حتماً افسانه است؟
بهتر است دقیق تر فکر کنیم، بنظرم اگر تعداد سیمرغ ها به اندازه عروس دریایی ها بود حتماً تا به الان هر کس یک بچه سیمرغ در خانه اش داشت و شاید به همین دلیل آنها در کوه قاف پنهان شده اند، بنظرم اگر سیمرغ ها جاودانه نبودند تا به الان حداقل یک فسیل از آنها پیدا میشود، مثل دایناسور ها، آنوقت وقتی می گفتم سیمرغ یک اسطوره است، پدرم لبخند میزد و میگفت: درست است. اما حالا که سیمرغها از نظر شماها افسانه هستند و از نظر من موجوداتی کم جمعیت و منزوی و جاودان، همچنین اسطوره. در آخر بنظرم بهتر است لباس زیبای این حقیقت را به تن کنیم: هر چیزی میتواند ممکن باشد.
سایت شما عالی هستش
امیدوارم موفق باشید