هفدهمی
1) زندگی بازی های عجیبی داره که اگه برای خودت اتفاق نیفتاده باشه، آن را باور نخواهی کرد. "رها"_"رمان آخرین پناه"
2) سرما را احساس میکرد، دیگر پر از آتش و حرارت نبود. از روزی که از دستش داده بود سرما را احساس میکرد. "(شهراد)"_رمان سیگار شکلاتی"
3) هر چیزی در زندگی یک نشانه است، جهان با زبانی خلق شده است که همه ی موجودات میفهمند، اما تقریباً فراموششان شده. "مرد انگلیسی"_"رمان کیمیاگر"
4) همیشه قلب های عاشق زود میبخشن و بدی آدمها زود از یادشون میره. "آریانا"_"رمان تقلب"
5) دردسر واسه من اینه که آدم دلش بخواد یه نفر رو آروم کنه ولی راهش رو بلد نباشه. "شهراد"_"رمان سیگار شکلاتی"
پی نوشت: همیشه دفترچه هایم را باز میکنم، ورق میزنم و اولین جملاتی که به چشمم بیاید را می نویسم، برای همین هم ایندفعه همش رمان شد، و حتی دو جمله از یک رمان، احتمالاً کار را برای سپیده سخت کردم (=
کدوم رو انتخاب می کنم؟D::