هیچ کجای دنیا نبوده که عاشق طوری عاشق بشود که شایسته ی عشق باشد آنوقت معشوق هیچ نفهمیده باشد، این هم هست که معشوق اگر می دانست چه ها بر سر عاشق بی چاره دل می آورد...هیچوقت خودش را نمی بخشید...
پی نوشت: اینجا میگیم موافقیم یا مخالف و اگر خواستیم دلیل هم میاریم...همین :)
گاهی جملات خودم رو میذارم و گاهی جملات دیگران
گفتم با جملات "بدک نیستِ" خودم شروع کنم :))
من هرچقدر بیشتر سعی میکنم عشق رو بشناسم بیشتر گم میشم!
هر مفهومی، مفهوم دیگه رو نقض میکنه
فک می کنم بهتر باشه من کلا راجبش نظر ندم😅
توی عشق هیچ قطعیتی وجود نداره :)
البته از نظر من
مثلا بخش دوم متنی که نوشتی
که معشوق اگر می دانست چه ها بر سر عاشق بی چاره دل می آورد...هیچوقت خودش را نمی بخشید...
معشوق های زیادی دیدم که اتفاقا فهمیدن چه بلاها سر عاشق بیچاره اوردن
ولی از هفت دولت ازاد و بدون سر سوزن عذاب وجدانی به زندگی خودشون ادامه دادن!
میدونی فاطمه عشق مثل یک معماست
همونطور که گفتم در عشق هر مفهومی مفهوم دیگه رو نقض میکنه
این یه جورایی حرف فائزه هم هست که میگه هیچ قطعیتی وجود نداره
وقتی یه چیز درست باشه
اما اشتباه هم باشه همین میشه(:
به نظرم این بخاطر اینکه که علاوه بر تمام اینها توی عشق ما فقط جزء رو داریم و کلیت معنا نداره
راجب عاشق و معشوق خیلی میشه صحبت کرد
ولی عشق، نمیدونم...
به همین دلیل از نظر من این نوشته درسته اما درست نیست نمی دونم میفهمی چی میگم یانه😅
:))))
^__^
با خوندن جمله آخرت خیلی دلم خواست واکنش افراد مختلف رو بدونم وقتی میفهمن یکی اندازه دنیا دوستشون داره. شاید عذاب وجدان بگیرن، اکثرا مغرور میشن و فراموش میکنن البته بعضیا می خندن! شاید دلشون میسوزه یا هرچیزی... خیلی جالبه بنظرم و غم انگیز...
خودت نوشتیش؟آهههههه خیلی خوب بود:)میدونی زیادی عمیقه..
من باهاش موافقم:)