رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

" تا زمانی که عشق بورزیم، همواره آرزومندیم بهتر از آن باشیم که هستیم "

رنگ حیات

نقطه (نمیتونم دخترم رو حذف کنم اما دیگه اینجا فعالیتی نخواهم داشت) هر کجا هستید، شاد باشید♡

مطالب پربحث‌تر

نقاشی-تئاتر

دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۰، ۰۶:۳۴ ب.ظ

 

این روزها همه چیز شده معلمی. از وبلاگ تا تمام حرفهایی که با خانواده میزنم، از این میگوییم که هر بار وسایلشان زمین می‌افتد می‌دوند سمت من که خانم این افتاد زمین که من برایشان ضدعفونی کنم، اینکه اگر یک سوال از اولی بپرسم باید یکی یک سوال از تمامشان بپرسم وگرنه مدام این را به رویم می‌آورند، اینکه بطری‌هایشان را میدهند من باز کنم یا کیفشان را میدهند من بگذارم روی دوششان یا باهم سر و صدا میکنند، به هم علامت میدهند، لایک، دیس لایک و چشمک به هم انتقال میدهند و صدای گربه درمی‌آورند که من بگوییم: صدای اَنیمال درنیارید گل پسرا یا مستقیم همان شخص را خطاب قرار دهم: طاها نکن. متعجب میشوند که از پشت ماسک متوجه میشوم. وقتی یکی آرام با دوستش حرف میزد، گفتم حرفش مهم‌تر است از درس بچه‌ها، همه نگاهش کنید تا خوب به حرفهایش گوش بدهیم چون خیلی مهم است و کلاس در عرض پنج ثانیه ساکت بود تا اینکه خودش گفت: خانم خیلی باحال بود. حق است که واقعاً خسته میشوم هم صبح تا ظهر هم بعد از ظهر را کلاس داشته باشم و بعد از آن هم کلاسهای دانشکده که این روزها کمرنگ شده نسبت به همین روزها در ترمهای قبل. من ادبیات را یکطرف، دنیا را یکطرف قرار دادم شاید معلمی دارد کاری میکند که برای سومین بار یک چیز را یکطرف و دنیا را آنطرفش قرار بدهم. حتماً دارد همین کار را میکند.

 

پی‌نوشت: تصویری که می‌بینید از نقاشی‌های یکی از پسرانم است که امروز سر کلاس در عرض یک دقیقه تیمش را جمع کرد و نمایششان را اجرا کردند و چقدر هم هماهنگ و نکته‌دار بود داستانی که اجرا کردند، شیر، سنجاب و پنگوئن را به جشن تولدش دعوت کرد و بعد از کیک و شادی و رقص کاغذها! چاقو آورد تا کیک را ببرد اول تمام پول‌های دو حیوان دیگر را گرفت وقتی داشتند فرار میکردند، گفت: کجا میرید این کادوی تولدم بود و شوخی و خنده اما بعد از کیک و چاق و چله کردن دو حیوان دیگر افتاد دنبالشان که آنها را بخورد از اینجا خیلی جنب و جوش داشتند و از هماهنگی افتاده‌بودند و سرگردان بودند تا اینکه من بعد از تذکر و اصلاح نکردنشان، گفتم: خب دیگه پایان داستان. بعد هم نکته‌ی داستان را گفتم. هوش و استعداد این دهه از بچه‌ها من را متحیرتر از همیشه کرد. به قصد خودشان وقت کلاس را گرفتند و شادی هم کردند اما به مقصود من بهتر از این نمیشد :)

  • Fatemeh Karimi

خاطره

نظرات (۷)

  • ** گُلشید **
  • چقدر حس خوووب:))

    حقیقتا حسابی به حالت غبطه خوردم:)

    پاسخ:
    عزیز دلم💛
    منم غبطه میخورم به حال و احوال همیشه بهاری گلشید :)
  • یاس ارغوانی🌱
  • وای خدایا دارید ترغیبم میکنید به معلمی فکر کنم 😅

    این جوجه ها واقعا عجیب بامزه و شگفت انگیزن :*)

    موفق باشی فاطمه جانم💜

    پاسخ:
    فکر کن اگه دوست داری حتماً فکر کن **
    استاد ما میگفت جنبنده‌ها :") خیلی و تک به تک فرشته‌ان😇
    مرسی عزیز دلم💛 توام همینطور🌈

    اگه مدرسه دخترونه هم میاین من از اول شروع کنم:)))) 

    پاسخ:
    لبخند و چشمان پر از ذوق😍💛

    @Mobina

    منم هوس کردم برگردم از اول شروع کنم :)

    پاسخ:
    قربون شما که💛
  • ... مـــیــم ...
  • حس میکنم خوشبخت ترین و البته مهمترین معلم آدم همون معلم کلاس اوله :)) 

    و یه سوال خیلی مهم: همه این روزا رو با جزئیات کامل ثبت میکنی دیگه؟ (با لحن بداخلاق) چون بنظرم خیییلی شیرینه اولین ثبت کردن تجربه ها :"

    پاسخ:
    البته من معلم دومم =" مثل اول خوشبخت و مهم نیست ولی بازم خوبه :")
    راستش نه خانم پرخشم D: ولی چشم اگه وقت داشته باشم یک لحظه دست برنمی‌دارم از ثبت این لحظه‌ها :)
  • منور الذهن
  • وارد شدن به دنیای بچه ها لذت بخشه و شیرین...

    گاهی یه روزنه هایی تو زندگی آدما به وجود میاد که مزه کنن این شیرینی رو، تا یادشون بیاد اون دنیای رنگی رو

    که تو خاک بازی هاشون یه خونه کوچولوی دنج برا خودشون بسازن و موندگار بشن همونجا

    یا حداقل مزه واقعی شیرینی اش زیر زبونشون بمونه تا وقتی برگشتن، هرچیزی رو بهشون غالب نکنن

    خوشبحال شما که تو دسته اولید.

     

    فقط نمیدونم با بار سنگینی که رو دوشتون میاد چیکار میکنید؟

    موفق باشید خانوم معلم:)

    پاسخ:
    چه زیبا گفتید :")
    متشکرم از لطف شما. سلامت باشید🌻🍃

    در مورد سوالی که پرسیدید، واقعاً امیدوارم خدا توانش رو قرار بده :)
  • ... مـــیــم ...
  • عزیزمم دومم خیلی خوبه که :))))

    پاسخ:
    😘
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی