خواب های خوشدل
گل مریم را شنیده اید؟
منم همچین خوابی دیدم، بارها
اصلاً کدام عاشق است که خواب دلبرش را ندیده باشد؟ رسوخ کرده به روح دیگر...
اگر میشد خاطرات را ریخت در فلش یا دی وی دی چه میشد، حالا میگوییم سعی در یادآوری خاطرات زیباتر است ولی خواب های زیبا قضیه اش فرق دارد، چون واقعیت نبوده اند اما پر بودند از اوج سرخوشی، بی نظیر میشد اگر میشد ریختشان در فلش، مثل فیلمها نشانشان داد، به هر کسی که خواستی، نشست و ساعتها تماشایش کرد، مثل عکس لیلی.
جزئیاتشان را زوم کرد و صحنه ی هیجان انگیزشان را به عقب برگشت و بارها و بارها دید، به لبخندهای عمیقشان خندید و اشک شوق ریخت به پای آنچه که دلخواه دلت بود و رخ داد.
مگر اینکه خوابش را ببینی هم همین است دیگر، حداقل اگر میشد ذخیره اش کرد در گالری موبایل و پای هزاران بار دیدنش پیر شد، منصفانه تر نبود؟
خواب را نمیشود نوشت آخر، نوشتنش به جذابی دیدنش نیست، ولی اگر نوشتن خواب های خوشدل هم نباشد حداقل ثبت آن هم باید ریخت دور از ذهن.
من می نویسمشان، با یک خودکار، روی صفحه ای از کاغذ، اما نه با کلمات، اگر قرار باشد هر کسی از راه برسد آن را ببیند که دیگر خواب من نمیشود، با حروف ابجد می نویسمشان، با فاصله و نهایت دقت در ریز جزئیات، اگر یادم باشد همه اش را می نویسم، حتی کوچکترین صوت، حتی مخفی ترین لبخند و حتی وزیدن نسیم.
میدانی چه میچسبد، فیلم خوابت را بارها و بارها بخوانی و چای بخوری با هر یک و هر چهارش.
هنوز که هنوز است بدون کمک آن حروف روی برگه، یک خواب را به خوبی یاد دارم، اصلاً گاهی با خودم میگویم هر چه کابوس دیدم، میبینم و خواهم دید به آن خواب دَر (:
سلام
چجوری رمزی مینویسین ؟؟؟
منم میخوام :")))
(منم خواب هامو مینویسم منتها خیلی یه جوری اند که نمیخوام کسی بفهمه /: )
البته امکانش هس اگه اون شکلی باشه یهو فیلم خوابمون پخش بشه !!!
ووییییی
البته یادمه پیار سال بود که یه دستگاهی مث ام آر آی بود ... طرف توش میخوابید ، بعد خوابشو ضبط میکردن...
حالا یادم نیس دستگاهه عملی شد ، نشد ؟ چی شد...